امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز؛ کلمهها با هم متفاوت هستند. برخی از آنها با اینکه به نظر هم خانواده و هم معنی اند، تفاوتشان از زمین تا آسمان است. مثل دیدن و تماشا کردن، شنیدن و گوش دادن، فکر کردن و اندیشیدن و از این دست کلمات که معنای آنها به ظاهر باهم یکی است، ولی درحقیقت تفاوتشان با یکدیگر زیاد است. فکر کردن، فرایند خودکار مغز است. نمیشود آدم جایی باشد یا کاری انجام بدهد و از فکر کردن آسوده باشد.
مغز در کوششی مداوم، اطلاعات واردشده را پردازش و سعی میکند برای همه چیز پاسخ مناسب و منطقی پیدا کند، درحالی که اندیشیدن علاوه بر مغز به دل هم نیاز دارد و فقط به پردازش اطلاعات محدود نمیشود.
در فرایند اندیشه، آدم باید چیزهای مهم تری را مدنظر قرار دهد و بنا به اولویتهای خود و جهان اطرافش، آنها را تحلیل کند و پاسخ درخور به دست آورد؛ برای همین اندیشیدن از سختترین کارها و پیچیدهترین آن هاست. برای این عمل، احتیاج به دغدغهای مهمتر از مسائل زیستی و شخصی هر آدم است؛ چیزی که باعث میشود خیلی از آدمها سراغ این کار نروند. بعد از مدتی همان آدمهایی که اندیشیدن را سخت میپنداشتند، دیگر از فکر کردن هم دست برمی دارند.
تبدیل به آدمهایی میشوند که فکر کردنشان را هم مثل رفت وروب خانه شان، پختن غذاهایی که مصرف میکنند و لباسهایی که میپوشند، برعهده دیگران میگذارند، بر عهده تلفن همراه و نرم افزارهای ارتباط جمعی که یک نوع تفکر را تبلیغ و معدودی به جای جمع کثیری فکر میکنند. موضوعی که کارتونیست توانای اسپانیایی، «آلبرتو مورالس»، با شدیدترین لحنی که میشود متصور شد، به آن اعتراض کرده و به آن پرداخته است. او از مغز به عنوان نماد اندیشه استفاده کرده است. اعتراض شدید مورالس را در این طرح، میتوان در جای گذاری عناصر تصویر مشاهده کرد؛ آنجایی که در یک نیمکره مغز، انسانی را تصویر کرده که پشت به مخاطب نشسته و گوشی تلفن همراهش را هم در دست گرفته است و در نیمکره مقابل و قدری از نیمکره خودش، چهارپایی را درحال شخم زدن مغز به شکل شیارهای مغز نقش زده است.
اعتراض او در این اثر، این است که او انسان بدون اندیشه را از چهارپا هم کمتر میبیند. این اثر از منظری دیگر هم بررسی شدنی است؛ جایی که کسی که چهارپا را هدایت میکند، منتظر نشسته است تا ببیند تحلیل بقیه از وقایع و تفکرات دیگران چه چیزی بوده است تا به همان علت، کار را دنبال کند. در هر دو صورت، شخصیت کارتون او بدون اندیشه درنظر گرفته شده است؛ کسی که هیچ ایده و نظری درمورد اتفاقاتی که در اطرافش میافتد، ندارد. او غرق در شبکههای تو در توی مجازی است و دیگر فرصتی برای اندیشیدن و پرورش فکرش ندارد.